زندگی های غرقِ در عطرهای فرانسوی. نه اینکه از عطر به طور کلی بدم بیآید، یا حتی با نوع خاص فرانسوی اش مشکلی داشته باشم. حتی غرق شدن، گاهی چشم نواز میشود. زندگی هم اصولا بد نیست. اما این عبارت باز هم آزارم میدهد.
زندگی های غرقِ در عطرهای فرانسوی. نه اینکه از عطر به طور کلی بدم بیآید، یا حتی با نوع خاص فرانسوی اش مشکلی داشته باشم. حتی غرق شدن، گاهی چشم نواز میشود. زندگی هم اصولا بد نیست. اما این عبارت باز هم آزارم میدهد.
از مزایای این موسیقی های دو دقیقه ای همین بس، که طی یک ربع پیاده روی، میتوان هفت بار به آن ها گوش داد.
بعضی از آدم ها مثل آیینه اند. با آنها میخندی، میخندند، غمگینی، غمگین اند. جیوه ای دور تا دورشان را پوشانده و فقط هیچ از درونشان پیداست. باید روزی سنگی به یکی از آن ها بزنم و ببینم، آیینه وار میشکنند یا خیر. شاید چیزی از درونشان پیدا شد.