دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

آدم ها با قلم شان حرف میزنند ،
اشتباه نکنید ،
مخاطب خود قلم است،
حکم چاه را دارد!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۶
    ماهی
  • ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۶
    نقشه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر چکه» ثبت شده است


تاجیک معادلات را تغییر داد. هر چند از قبل کمی تغییر کرده بودند اما حالا تاجیک تا جایی تغییر داد، که پا روی سرآغازم بگذارم.

نویسندگی اصیل‌ترین کار دنیاست. یعنی هرچه نویسنده به اصل خود نزدیک‌تر باشد نوشته‌اش اصیل‌تر می‌شود.

در نوشتن اصلا نباید فکر کرد. یادم می‌آید در مقدمه‌ای از چخوف نوشته بودند برای نوشتن داستان‌هایش بیشتر از زمان لازم برای قلم فرسایی، وقتی صرف نمی‌کرد.

مقدمه کتاب برای اصیل بودن و اصیل نوشتن سه راهکار معرفی کرده: وسوسه، فراموشی، رهایی، که فریدون عموزاده خلیلی به عنوان دبیر مجموعه، در همان مکان، به خوبی درباره این سه واژه توضیح داده است. امیدوارم بقیه‌ی نویسنده‌های این مجموعه هم توانسته باشند مثل حمید حاجی میرزایی به اصالت خود رسیده باشند.

و اما به گمانم بخشی از کتاب گویاتر است از هر حرف:

                         به نام خدا

امروز پنج‌شنبه است. پایان هفته‌ای پر ماجرا و عجیب.
یکی از شیرهای آب‌خوری توی حیاط چکه می‌کند. به
من چه؟ من نباید به چیزهایی که به من مربوط نیست،
توجه کنم. بگذار آن قطره‌های آب هدر بروند. مگر وقتی
باران می‌بارد، کسی دلش به حال قطره‌های باران
می‌سوزد؟
اگر قرار بود دل‌ها به خاطر قطره‌ها بسوزد همه باید کاسه
به دست زیر باران قطره‌ها را از هدر رفتن نجات می‌دادند!
می‌شود؟ نه، معلوم است که نمی‌شود. من هم دیگر قرار‌
نیست دلم بسوزد. زخم پیشانی آن‌قدرها هم درد ندارد.
من خیلی کارها برای انجام دادن دارم که باید به آن‌ها
برسم. دیگر نباید برایم مهم باشد که توی تیم چه‌کسی را راه
می‌دهند و چه‌کسی را راه نمی‌دهند. به من چه؟ وقتی کسی از
من کاری نخواسته چرا باید نگران چیزی باشم؟ دیگر لازم
نیست غروب‌ها آن‌قدر از پشت پنجره تو کوچه را بپایم.
همین حرف‌ها دلم را تنگ کرده. تا دلم بیش‌تر از این پر
نشده، باید بریزم‌شان بیرون. من خوب می‌دانم که مجبور
به انجام خیلی از کارها نیستم، اما نمی‌دانم آن چه نیرویی
است که بعد از زنگ به جای این‌که من را هم مثل
همه بچه‌های مدرسه به خانه برگرداند، به سمت آب خوری
می‌کشاند تا شیری که چکه می‌کند را سفت کنم...

تاجیک / حمید حاجی میرزایی / نشر چکه

محمدهادی شادمهر
۲۹ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر