دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

آدم ها با قلم شان حرف میزنند ،
اشتباه نکنید ،
مخاطب خود قلم است،
حکم چاه را دارد!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۶
    ماهی
  • ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۶
    نقشه

۷۶ مطلب با موضوع «نیم نگار» ثبت شده است


گاها موضوعاتی پیش می‌آیند که می‌توانند فکر و ذهنمان را در حد جنون درگیر کنند. یکی از راهکارهای مأثر و امتحان شده در این شرایط، پیاده‌روی شبانه در کرانه اتوبان‌هاست؛ در حالی که با صدایی متوسط، به آواز و خواندن فی البداهه‌هایی عموما بی معنا بپردازیم. البته این روش به خانم‌ها توصیه نمی‌شود. چون اگر زنی در این حالت دیده شود قطعا با یکی از مراکز سه رقمی تماس گرفته شده و صحنه به سرعت پاکسازی خواهد شد. اما در مورد مردها قضیه کمی فرق دارد. نهایت به چشم دیوانه‌ای کم آزار به او نگاهی می‌اندازند و عبور می‌کنند. البته این برخورد باعث افتخار هم هست.

محمدهادی شادمهر
۰۵ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۵۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

گاهی فکر می‌کنم ای کاش فرشته‌ای بودم، نه زن، نه مرد. این زن یا مرد بودن مانع بزرگی‌ست برای آزاد فکر کردن و مانع بسیار بزرگتری برای آزاد عمل کردن. دیوآنگیِ آدم را مختل می‌کند.

محمدهادی شادمهر
۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

برخی دیوارها یا حتی منظره‌ها، برای ندیده شدن ساخته می‌شوند. آنقدر عادی تا نگاه‌ها را به جایی که (شاید) باید دیده شود هدایت کنند. درست مثل خاموش شدن چراغ‌های دیگر، وقتی لامپ پروژکتور سینما روشن می‌شود. نگاه کردن به این بخش‌های محیط اطراف، که به ظاهر جلوه خاصی ندارند، تجربه خوبی‌ست برای بیشتر آشنا شدن با مسئله‌ی نگاه... .

محمدهادی شادمهر
۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همین درب های خراب مترو وسیله های خوبی هستند برای تفریح سالم. تکیه میدهم به آنها و به آدم هایی که نزدیک ایستگاه روبه رویم می‌ایستند، اشاره میکنم درب خراب است. چه آنهایی که به دلیل مشغولی حواس فراموش کرده اند و چه آنها که اصلا حواسشان به اطراف نبوده و نیست.
لحظه اوج این تفریح زمانی است که بلندگو به گوش ها با حالتی کلاسمندانه روبرویم می‌ایستند و با وجود اشاره های مکرر، همچنان ...، و وقتی میفهمند که گاهی دیر هم شده است. خوشبختانه از این آدم ها کم هم نیست.

محمدهادی شادمهر
۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر روز باید لباس هایمان را بر اساس حس و حال هوای آن روز تنظیم کنیم. منظورم بارانی و یا گرم و سرد پوشیدن نیست. هر نوع لباس با رفتار و شخصیتی متناسب است و هر هوایی شخصیت خودش را می‌طلبد.

محمدهادی شادمهر
۳۰ فروردين ۹۴ ، ۰۶:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

برخی خوابهای شیرین از کابوس هم بدترند و تا کمی حواس دارم سعی میکنم زودتر بیدار شوم. این خوابها از وقوع رویاهایی حرف میزنند که هر چند ممکن الوقوع باشند اما فعلا در دسترس نیستند.
شیرینی آنها به قدری زیاد است که نبودشان در بیداری عذاب آور می‌شود. عذابی واقعی تر از یک کابوس.

محمدهادی شادمهر
۱۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
شاید کم شدن باران‌های شهرم به خاطر دستفروش‌ها و کارتن‌هایی برای خواب است که این روزها بیشتر شده‌اند.
محمدهادی شادمهر
۰۹ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

نگاه‌های خیره به لنز دوربین، تیرهایی هستند که مستقیم قلب بینندگان عکس را نشانه خواهند گرفت. قدیمی‌ها خیلی خوب این راز را فهمیده بودند. برای همین همیشه با انحرافی ملایم روبه‌روی دوربین رخ نشان می‌دادند.

محمدهادی شادمهر
۰۹ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر


برخی موقعیت‌ها را دوست دارم فقط جاری باشند، بدون تمام شدن. نمیخواهم حتی یک لحظه به این فکر کنم، که من باید چه بگویم یا چه کار کنم.

محمدهادی شادمهر
۰۲ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

وقتی خیلی از آدم‌ها یک آدم را به یاد تو بیاورند، اتفاق خاصی نیست. وقتی همه آدم‌ها... ، تازه شروع ماجراست. وقتی همه چیز تو را به یاد یک چیز بیاندازند، پایان ماجرا... .

محمدهادی شادمهر
۰۱ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر