دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

دیوانگی من

اینجا که می آیی غم هایت را پشت در بگذار ، سپرده ام کسی گم و گورشان کند

آدم ها با قلم شان حرف میزنند ،
اشتباه نکنید ،
مخاطب خود قلم است،
حکم چاه را دارد!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۴۶
    ماهی
  • ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۶
    نقشه

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است


از همان کودکی، از جمله‌ی "یا باید گرگ بود یا گوسفند" دل خوشی نداشتم. هیچ کدام برایم راضی کننده نبود. مدام درگیر این بودم که آدم ساده ای باشم یا پیچیده. مردم به نظر ساده ها را بیشتر دوست دارند, دایم دلشان میسوزد برای آنها. برخی هم خوشحال اند از اینکه میتوانند سر به سر ساده ها بگذارند یا حتی بدتر, سلطه ای بر آن ها داشته باشند.


در آن تاکسیِ خاص, بیشتر از همیشه به زبانش علاقه مند شدم. برای گفتن هر حرف از تمام وجودش بهره میبرد. آن قدر زیبا که من, بدون هیچ سر رشته از زبان بدن, بیشترِ احساسش را درک میکردم. لااقل چنین تصوری داشتم.


شرم داشتم از حرف هایی که نمیفهمیدم در حالی که چنان انرژی زیبایی برایشان صرف شده بود. حاضر نبودم دست به گوشی ام ببرم و در لحظه واژه هایم را ذخیره کنم. میترسیدم حس کند فقط ذره ای  نسبت به شنیدن حرف هایش بی علاقه ام و از حروفش محرومم کند.  


وقتی لبخند چاشنی واژه هایش میکرد, ناخود آگاه من هم میخندیدم, یک رابطه متقابل شکل گرفته بود و هر چند غیر واقعی, به نظر میرسید خیلی خوب حرف یکدیگر را میفهمیم.

وقتی از تاکسی اش پیاده میشدم طوری خدانگهداری[1] کردیم که انگار مدت ها هم زبان بوده ایم،، در نهایت شکوه.


پ.ن:
1. به یاد حمید عزیز
محمدهادی شادمهر
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هفت میلیارد نفر الکی نیست. هر چقدر سعی کنی رفتارت خاص باشند، باز هم شبیه گروهی از مردم هستی. دیوانه هم باشی توفیری نمیکند.

همیشه راهی هست ... .

محمدهادی شادمهر
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آدم ها نوعی حیوان نیستند. نوعی از اشیاءاند. برخی مثل فلزات به سرعت گرم می‌شوند و زودتر سرد. برخی نیز عایق‌اند. به هر حال زیاد گرمشان کنی، یا ذوب می‌شوند یا می‌شکنند.

محمدهادی شادمهر
۰۵ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر